نام: علی عبّاس – محمّد
کنیه: ابا ایّوب – ابا اسحاق
پدر: امام موسی بن جعفر ( علیه السلام)
مادر: امّ ولد
محل تولد: مدینه
زمان هجرت به ایران: سال دویست و دو یا سه هجری
مسیر هجرت: مدینه – کویت – بصره – اهواز – شیراز – کاشان – بادافشان
زمان شهادت: چهاردهم جمادی الاول سال دویست وسه هجری
موقعیت مکانی: در ۳۸ کیلومتری شمال غربی مرکز شهرستان نطنز واقع در منطقه بادرو
مختصري از شرح حال امامزادگان
آستان مقدس امامزادگان محمد و آقا علي عباس (ع) در دل كوير و در فاصله 8 كيلومتري شهر بادرود و 38 كيلومتري شمال غربي شهرستان نطنز واقع شده است. وقتي از جاده ترانزيتي تهران - جنوب حد فاصل كاشان - اردستان مي گذريم، در نيمه مسير كاشان - اردستان بلواري بطول 16 كيلومتر بسوي آن شفاعت خانه منتهي مي شود. نقل شده است كه مامون، خليفه عباسي براي كنترل حضرت امام رضا (ع) ، آن حضرت را به توس دعوت مي كند و بالاجبار ولايتعهدي مامون را به آن حضرت واگذار مي كند . عده زيادي از سادات هاشمي و فرزندان ائمه (ع) از جمله آن دو بزرگوار ( محمد و آقا علي عباس (ع) ) از مدينه جهت ديدار با امام رضا (ع) از مسير مختلف به سمت توس حركت مي كنند. وقتي مامون لعين به اهداف خود نمي رسد و حضرت رضا (ع) را به شهادت مي رساند، دستور مي دهد كه در هر نقطه ، كه سادات هاشمي و فرزند امامان را مشاهده نمودند آنها را به شهادت برسانند و در آن زمان كه امامزادگان محمد و آقا علي عباس (ع) به شهر بادرود رسيده بودند حاكمان مامون آنها را در غربت و مظلوميت به شهادت مي رسانند كه هم اكنون اين آستانه ملجا و پناهگاه شيعيان است . اين امامزادگان در طول سال به مناسبتهايب مختلف پذيراي زيادي مردم از نقاط مختلف كشور است و آن دو در حقيقت نوش داروي حاجتمندان مي باشند . طبق آيين و آداب مرسوم در مراسم 28 صفر هر ساله ازدحام جمعيت به حدي خواهد شد كه حدودچند كيلومتري به آستانه مقدس، وسايل نقليه متوقف مي شوند و عزا داري با پاي پياده به سمت حرم آقا حركت مي كنند . پير و جوان ، مسئول و رعيت ، نماينده و كارگر ، وزير و وكيل ، همه و همه سياه پوش هستند و به نغمه هاي بلبلان حسيني گوش فرا خواهندداد . با اينكه آستانه مقدس داراي امكانات مناسبي از قبيل 400 زائر سرا ، حسينيه ، پارك و امكانات رفاهي است ، ازدحام جمعيت ، تعدادزيادي از مردم را به دل شنهاي كوير مي كشاند و در آنجا ماوا و مسكن مي گزينند. از جلوه هاي ديگر در اين مراسم مذهبي در اين ايام ايجاد بازار چه هاي فصلي است كه فروشنده هاي محلي و غير محلي از اطراف و اكناف به اينجا آمده و محصولات خود را عرضه مي دارند . وجود كتابخانه آستانه ، مكانهاي فروش كتاب مذهبي و نوار صوتي و تصويري از ديگر جلوه هاي اين مراسم است كه به شور مذهبي مردم آهنگ خاصي مي بخشد . كرامات خاصي كه از اين دو بزرگوار مشاهده شده حاجتمندان زيادي را هر ساله بسوي خود جلب مي نمايد . از جلوه هاي ديگر اين آستان مقدس مشاهده معماري ارزشمند گنبد سر به فلك كشيده اين حرم و اطراف و داخل آن است كه اهل فن و ذوق را به تفكر بيشتر وا مي دارد . كاشي كاري ، گچ بر ها و آينه كاري حرم ، زيباييهاي معماري دوره قديم اسلامي را به ياد مي آورد كه بارگاه مطهر دو سبك بال عاشق را همچون سايه باني در پهنه كوير براي زيستن و نگريستن عاشقان فراهم آورده است . فضاي سبز در دل كوير تفتيده ، از ديگر جلوه هايي است كه گردشگران داخلي و خارجي را بسوي خود جذب نموده و براستي وجود اين دو ستاره درخشان كوير ، منزلگاه عاشقان و محبان آل الله شده است .
امام زاده آقا علی عباس و شاهزاده محمد (علیهما السلام) فرزندان امام موسی کاظم (ع)
این دو امام زاده عالی مقام به اتفاق حضرت شاهچراغ (ع) که درشیراز مدفون گردیده و مورد توجه عده زیادی از شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام می باشد جهت ملاقات برادر بزرگوار خودحضرت امام رضا(ع) به ایران آمدند به طوری که در بعضی کتب قدیمه به چشم می خورد این دو امام زاده باتفاق جمعی دیگر از سادات و موالیان به حوالی کاشان رسیدند اتفاقاً عبدالجبار طبرسی نامی که از زمره دوستان اهل بیت عصمت و طهارت شمرده می شده فرمانروائی کاشان رابرعهده داشته و به محض اطلاع از ورود ایشان به خدمتشان رسیده وهمه آنها را به منزل خود برده و مدت (۱۷) شبانه روز از آنهاپذیرائی کرد واظهار داشته که رفتن به طوس به صلاح شما نیست زیرا مأمون خلیفه عباسی در گفتارش اعتباری نیست اقوال و کردارش روی حساب سیاست سلطنتی خود استوار است فعلاً بمانید تا خبر صحیح برسد. لاجرم مدتی درحوالی کاشان وفین ماندند سپس حرکت کرده تا قریه یزدلان و از آن جا به قریه بادافشان (بادرود امروزی) رسیدند حکم ران این نواحی نیز شرفیاب حضور این دو امام زاده شده خدمت شایسته ای معمول داشت؛ شاهزادگان چند روزی نیز دراین نواحی توقف کرده جمعی کثیر به ایشان ملحق شدند.
در روز چهارشنبه هفتم ربیع الاول سال دویست و سه هجری خبر شهادت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به ایشان رسید از این خبرجان گداز عمامه های خود را از سر برداشته و گریبانهای خود را چاک زدند و به عزاداری قیام نمودند مردم آن نواحی خدمت امام زادگان رسیده عرض تسلیت نمودند، تا مدت چهل روز گذشت سپس آنها را به حمام برده و لباس عزا را از تنشان بیرون آوردند پس از چندی توقف در قلعه بادافشان قصد مراجعت به وطن خود نمودند . منافقین به سمع مأمون رسانیدندکه برادران حضرت امام رضا(ع) اراده خروج دارند و جمع کثیری هم با آنها هم پیمان گشته تا به طوس آمده و انتقام خون برادرخود را بگیرند، مأمون از شنیدن چنین خبری به وحشت افتاد و فرمان داد تا لشکری سر راه بر آنها گرفته در هر کجا سادات علوی خصوصاً اولاد حضرت موسی بن جعفر(ع) را بیابند به قتل برسانند.
به طوری که نقل شده روز چهاردهم جمادی الاولی سال دویست و سه هجری بود که امام زادگان از قریه بادافشان درحال کوچ بودند که لشکر شقاوت پیشه مأمون ملعون رسیده و سر راه بر ایشان گرفته و آنها را محاصره کردند چندین شبانه روز آن بزرگواران را در محاصره داشتند و آب و نان را از ایشان و اصحابشان منع کرده تیغهای آتشبار از نیام کشیده در برابر ایشان و اصحابشان صف آرائی کرده آستین ستم بالا زدند، اصحاب یک یک اذن جهاد گرفته به درجه شهادت رسیدند.
نقل شده که آن دو بزرگوار در نیمه شب به طور فرار از قریه باد افشان بیرون آمده تا بلکه بتوانند خود را از شرّ لشکر مأمون نجات داده به وطن خود باز گردند چون مقداری راه پیمودند عنان راه از نظر ایشان ناپدید شد و راه را گم کردند چون صبح دمید و عالم روشن گردید خود را پشت حصار قلعه بادافشان دیدند در این لحظه بود که این دوبزرگوار فرمودند : انالله واناالیه راجعون.
تقدیر پروردگار چنین بود که باید با شکم گرسنه و لب تشنه همانند جد بزرگوارشان اباعبدالله الحسین (ع) به فیض شهادت نائل آیند دست در گردن یکدیگر کرده با هم وداع کردند آن جماعت شقی و از خدا بی خبر، از خدا و رسول حیا نکرده دور آنان را گرفتند، آن دو شیر بچه حیدر کرّار به مثل باد خزان برایشان حمله کرده جمع کثیری از آن جماعت را به خاک هلاک افکنده روانه دوزخ نمودند و چنان شجاعتی به خرج دادند که باعث حیرت و تعجب گردید و ناتوان شدند، عاقبة الامر درصدد تدبیر شده بین آن دوبزرگوار جدائی افکندند. حضرت شاهزاده محمد (ع) مانند شیر بر آن جماعت حمله کرد، آن بدبختان را از ضرب تیغ آتشبار خود مانند جدّ غریبش امام حسین (ع) به خاک هلاکت می افکند که ناگاه ملعونی از کمین گاه بیرون آمده ضربتی برکتف مبارک آن حضرت فرود آورد که آن حضرت از اسب به زمین افتاد و بر ریگ بیابان قرارگرفت لشکر دور بدن نازنین او را گرفتند و با شمشیر و خنجر پاره پاره نموده و به شهادت رسانیدند.
پس همه لشکر متفق شده به حضرت علی عباس (ع) حمله ور شدند چون آن جناب کار را بدین منوال ملاحظه فرمود مانند جدّش حیدر صفدر بر آن ملعونان حمله آورده چنان جدالی نمود که جنگ بدر وحنین را به خاطر مردم آورد تا آن که از کثرت جراحات وارده بربدن و خونریزی زیاد دیگر طاقت سواری برای آن حضرت نماند لذا از اسب روی زمین افتاد آن مردم ملعون با شمشیر و نیزه و خنجر دور بدن فرزند حضرت رسول اکرم (ص) راگرفته قطعه قطعه کردند و روح مقدسش در اعلی درجات جنان شرفیاب حضور اجداد طاهرینش گردید.
به طوری که نقل شده جسد مطهر این دو امام زاده چندین شبانه روز در آن بیابان روی ریگ افتاده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن نماید سپس زنهای خالدآباد به تدفین آن اجساد مطهر پرداختند مردان چون چنین دیدند تعصب نموده به کمک آنها شتافتند و آن دو بزرگوار عالی مقام را در یک بقعه که اکنون بارگاه مجلل ایشان است به خاک سپردند.
وجود پر خیر و برکت این دو امام زاده که در این مکان هم چون نگینی در دل کویر گرم و خشک می درخشند و عامل بروز خیر و برکات و رونق این منطقه بوده و باعث افتخار و روشنی دل مردمان صمیمی آن می باشد جای شک نیست که منسوب به امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) می باشند و پیوسته محل بروز و ظهور کرامات و خرق عادات و بردن نذورات و مرکز استجابت دعا و شفای بسیاری از مریضان بوده و هست ، دلهای عاشق و مشتاقان زیادی را به سوی خود کشیده بلکه از راههای بسیار دور و حتی کشورهای خارجی جهت برآمدن حاجات و زیارت این سلاله های پاک رسول الله(ص) به این بارگاه با عظمت عزیمت نموده و حاجت روا گردیده اند و گویا که دو نفر در یک پوست و دو روح پاک دریک جسم مطهر در یک ضریح هم آغوش خاک می باشند .
نام ●
ایمیل شما ●
پیام شما ●
تصویر امنیتی ● ●